جدول جو
جدول جو

معنی رنگ زنده - جستجوی لغت در جدول جو

رنگ زنده
(رَ گِ زِ دَ / دِ)
رنگ سبز. (بهار عجم) (آنندراج) :
ز رنگ زنده اش فیروزه مرده
رگ کان زمرد نیش خورده.
ناظم هروی (در تعریف عصا از بهار عجم)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ریگ زاده
تصویر ریگ زاده
سقنقور، جانوری دوزیست شبیه سوسمار دارای چهار دست و پا و دم کوتاه که قدش تا ۲۵ سانتی متر می رسد، ریگ ماهی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انگیزنده
تصویر انگیزنده
برانگیزنده، تحریک کننده، وادار کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رنگ زردی
تصویر رنگ زردی
زرد بودن رنگ چهره، کنایه از شرمندگی، برای مثال طمع آرد به مردان رنگ زردی / طمع را سر ببر گر مرد مردی (ناصرخسرو - لغت نامه - رنگ زردی)، در پزشکی یرقان، زردی
فرهنگ فارسی عمید
(اَ زَ دَ / دِ)
نعت فاعلی از انگیزیدن، انگیختن، تحریک کننده. محرک، دیده نشدن هلال در آخر ماه. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(رَ زَ)
کنایه از خجلت و شرمساری و شرمندگی:
طمع آرد به مردان رنگ زردی
طمع را سر ببر گر مرد مردی.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا
(دَ /دِ)
سقنقور. (ناظم الاطباء). ماهی سقنقور. (فرهنگ جهانگیری). جانوری ذوحیاتین شبیه سوسمار. (از یادداشت مؤلف). ماهیی است که در ریگ می رود، چنانکه ماهی در آب، و گویند سقنقور است. (انجمن آرا) (ازبرهان) (آنندراج). رجوع به سقنقور و ریگماهی شود
لغت نامه دهخدا
(اِ تَ / تِ)
رنگ کرده. رنگین. (ناظم الاطباء). رنگ زده شده. رجوع به رنگ زدن شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از زنگ زده
تصویر زنگ زده
زنگار گرفته اکسیده با اکسیژن ترکیب شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ریگ زاده
تصویر ریگ زاده
سقنقور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انگیزنده
تصویر انگیزنده
کسی که تحریک میکند محرک محرض
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رنگ زدن
تصویر رنگ زدن
مالیدن رنگ برروی چیزی (در دیوار و غیره) رنگ کردن ملون ساختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زنگ زده
تصویر زنگ زده
صدأٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از زنگ زده
تصویر زنگ زده
Rusted, Rusty, Tarnished
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از زنگ زده
تصویر زنگ زده
rouillé, terni
دیکشنری فارسی به فرانسوی
رنگ ریختن
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از زنگ زده
تصویر زنگ زده
חלוד , חלוד
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از زنگ زده
تصویر زنگ زده
মরচে পড়া , মরিচে
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از زنگ زده
تصویر زنگ زده
زنگ آلود , زنگ زدہ
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از زنگ زده
تصویر زنگ زده
สนิม , เป็นสนิม
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از زنگ زده
تصویر زنگ زده
ya kutu, ziwa
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از زنگ زده
تصویر زنگ زده
paslı, paslanmış
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از زنگ زده
تصویر زنگ زده
녹슨
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از زنگ زده
تصویر زنگ زده
錆びた , さびた
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از زنگ زده
تصویر زنگ زده
जंग लगा , सड़ा हुआ
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از زنگ زده
تصویر زنگ زده
berkarat
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از زنگ زده
تصویر زنگ زده
заржавелый , потускневший
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از زنگ زده
تصویر زنگ زده
roestig, verroest
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از زنگ زده
تصویر زنگ زده
oxidado, deslucido
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از زنگ زده
تصویر زنگ زده
arrugginito
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از زنگ زده
تصویر زنگ زده
enferrujado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از زنگ زده
تصویر زنگ زده
生锈的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از زنگ زده
تصویر زنگ زده
іржавий , потьмянілий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از زنگ زده
تصویر زنگ زده
rostig, angegriffen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از زنگ زده
تصویر زنگ زده
zardzewiały
دیکشنری فارسی به لهستانی